جمعه ۲۴ مهر ۱۳۸۸ - ۱۰:۳۶
۰ نفر

تهمینه حدادی: آنها یک عالمه فرزند دارند؛ دختر و پسر، سفید و سیاه و سرخ و زرد، 10 ساله و 15 ساله

و 20ساله، ایرانی و چینی و روس و فرانسوی و ... آنها توی تمام دنیا پخش‌اند، بیشتر هم در شهرهای بزرگ اقامت دارند، آنها می‌زنند و همه چیز را داغان می‌کنند، روی آثار باستانی حکاکی می‌کنند، چراغ‌های راهنما را می‌شکنند، روی دیوارها می‌نویسند، شیشه‌ها را خرد می‌کنند، آدامس می‌چسبانند روی نیمکت‌ها و پشت صندلی اتوبوس‌ها قلب می‌کشند. آنها خیلی خانواده‌ جالب و ترسناکی هستند. آنها خانواده «وندال‌»* هستند.

از ده، یازده سالگی شروع می‌شود. اولش شما جزو خانواده خودتان هستید اما ناگهان و بدون این‌که بدانید خانواده خودتان را عوض می‌کنید و همه چیز را خراب می‌کنید، هی با نوک پرگار و کاتر روی نیمکت مدرسه‌تان نقش‌ونگار می‌کشید، هی چرت و پرت روی تخته می‌نویسید، به سطل‌های زباله لگد می‌زنید و کیف می‌کنید. ای وای شما مریض شده‌اید، شما به یک بیماری روحی مبتلا شده‌اید. شما وحشتناک شده‌اید و به قول وحید، بهتر است به  روان‌شناس مراجعه کنید.

«وندالیسم» یک بیماری جهانی است، کسانی که آگاهانه دوست دارند به تأسیسات ‌و اموال  عمومی صدمه بزنند به این بیماری مبتلا هستند. محقق‌ها ثابت کرده‌اند که این رفتارهای ضداجتماعی مخصوص‌سنین 10 تا 25سال است و کسانی به این کارها دست می‌زنند که در زمینه‌های خانوادگی ، تحصیلی، حرفه‌ای، مالی و اجتماعی  شکست خورده‌اند و فکر می‌کنند جامعه باعث و بانی این شکست‌ها است؛ پس سعی می‌کنند با این کارها به دنیا اعتراض کنند.

نگار مخبر معتقد است که همه ما به این بیماری مبتلا نیستیم و گاهی اگر روی نیمکت مدرسه می‌نویسیم برای تخریب آن نیست بلکه برای این است که توی کلاس وقت آزاد برای صحبت با بغل‌دستی نداریم و حرف زدن جرم است و روی کاغذ نوشتن خطر دارد. پس مجبوریم حرف‌هایمان را روی میز بنویسیم! بعد هم ادامه می‌دهد که تقلب نوشتن روی دیوار و نیمکت هم از روی اجبار است پس این دسته از آدم‌ها وندال محسوب نمی‌شوند! ولی بعد، ناگهان در ادامه صحبت‌هایش یادش می‌افتد که سه‌تا از همکلاسی‌هایش به یک خواننده علاقه داشتند و مدام با لاک غلط‌گیر اسم او را روی کیف‌ و جامدادی‌ بچه‌ها می‌نوشتند. بعد می‌پرسد: این دسته از آدم‌ها خرابکارند، نه؟

خرابکاری‌ها خیلی جالب‌اند، می‌شود روی دیوارهای خیابان برچسب آدامس چسباند، آن هم نه یک بار بلکه ده بار، می‌شود روی دیوارها فحش نوشت، نقاشی کرد، می‌شود همه جا هی درها را محکم کوبید، می‌شود از عمد توی اتوبوس کفش را مالید به صندلی، می‌شود از سر حرص ماشین مردم را پنچر کرد و لذت برد. می‌بینید وندال‌ها چه‌قدر بچه دارند؟ آنها انواع و اقسام کارهای زشت را بلدند.

وحید پورافتخاری می‌گوید:«آنها اصلاً کارهایشان دست خودشان نیست. به نظر خودشان دارند کار عادی انجام می‌دهند و گمان نمی‌کنند این کارها خرابکاری است.»

می‌گویم:« از این آدم‌ها می‌ترسی؟»

می‌گوید:« سعی می‌کنم از آنها دور باشم چون وجهه آدم را خراب می‌کنند.»

می‌گویم:« ما چه‌طور باید با آنها برخورد کنیم؟»

می‌گوید:« ما نباید جور خاصی برخورد کنیم. آن‌ها خودشان باید با خودشان روبه‌رو شوند و راه درمانی پیدا کنند.»

اما یاسمن رضائیان نظر دیگری دارد. می‌گوید:« این آدم‌ها در یک لحظه از حالت عادی خارج می‌شوند، من فقط در آن لحظه نزدیکشان نمی‌شوم  در برابر اعمالشان عکس‌العمل نشان نمی‌دهم.»

عکس: محمود اعتمادی

بعد مهدیه موسی‌زاده یاد یک خاطره می‌افتد: «نمی‌فهمم که چرا بچه‌های کلاسمان سر استقلال و پرسپولیس زدند در کلاس را شکاندند.»

و من می‌پرسم:« به نظرت نباید جلوی این جور آدم‌ها را گرفت؟»

می‌گوید:« می‌دانید در جواب چه می‌گویند؟ می‌گویند تو که از این چیز‌ها سردرنمی‌آوری و هیچ چیزی نمی‌دانی حرف نزن! توی کله‌شان هیچ چیزی فرونمی‌رود. آن‌ها فکر می‌کنند درست‌ترین کار را انجام می‌دهند و دیگران‌اند که برخلاف جریان رودخانه حرکت می‌کنند.»
حالا فکرکنید از فردا دوباره این بند و بساط شروع می‌شود. بزن و بشکن به خاطر یک باخت!

***

آریا خرم که می‌گوید این دسته آدم‌ها در لحظه خرابکاری چیزی نمی‌شوند، یاد یک وندال عجیب می‌افتم. همان دختری که با او از مدرسه برمی‌گشتم و از کاکائوی روی بستنی متنفر بود. کاکائوها را می‌کند و می‌مالید به شیشه ماشین‌ها و خوشحال می‌شد. می‌گفتم:« نکن.»

نمی‌شنید.

می‌ گویم:«آریا تو یک نمونه وندالیسم بگو.»

می‌گوید:«پریدن روی میزها برای شکستن آنها. این اتفاق خیلی در مدرسه‌ها می‌افتد.»

می‌گویم:«می‌فهمم که ممکن است تبعیض باشد. می‌دانی هیچ راه حلی هم نیست، هیچ‌کس حق ما را نمی‌دهد. شاید بدک هم نباشد که با تخریب اعتراضمان را نشان دهیم؟»

می‌گوید: «نه، ما حق نداریم، خرابکاری در هر شرایطی غلط است. خرابکارها مشکل عصبی دارند آنها دیگر حس‌هایشان را در لحظه خرابکاری از دست می‌دهند.»

***

حرف نگار را قبول دارم سر این‌که مجبور می‌شویم روی میز بنویسیم، ولی یاد روز اول مدرسه می‌افتم که آدم چندشش می‌شود از میزش و دوست دارد نیمکت تمیز کلاس مال او باشد. یاد اردیبهشت می‌افتم که میز تمیزمان دیگر خط‌خطی است و معتقدیم این‌که مال ما نیست، مال مدرسه است؛ حالا مهم نیست که از ریخت افتاده!

یاد روزهایی می‌افتم که فوتبال است و اتوبوس‌ها نابود می‌شوند و یاد یک کابوس می‌افتم که مبادا روزی اعلام کنند کشور دیگر هیچ بودجه‌ای ندارد. دیگر نه دسته کنده‌شده صندلی‌ها درست می‌شود، نه دیوارها تمیز و روی تمام ستون‌های چهل‌ستون و تخت‌جمشید نوشته شده است R، A، N، M و یک قلب گنده دورشان است. می‌ترسم از کهنه شدن. می‌ترسم یک روز تمام دنیا وندال شوند. که توی تاریخ پایان دنیا بنویسند: «دار و دسته خرابکارها همه چیز را نابود کردند.»

---------

* وندال‌ها قومی از اقوام ژرمن بودند که در قرن پنجم میلادی زندگی می‌کردند. آنها مهاجم، خونخوار و جنگجو بودند و همه چیز را تخریب می‌کردند. واژه «وندال» از نام این قوم گرفته شده است و به معنای خرابکار یا تخریبگر است. وندالیسم نیز به معنای خرابکاری و تخریب است.

کد خبر 91440

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز